طاهاطاها، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

پرنس طاها

شمارش معکوس

  آرام جانم :       11 ماه 24 روز گشت از آغاز بودنت ..       11ماه و 24روز با تو زیستیم و عاشقی کردیم...       شمارش معکوس آغاز شد...       فقط 6 روزمانده تا سالروز زمینی شدنت...       6 روزی كه به سرعت برق و باد ميگذرد و من مي مانم حيـــــــــــران !       مثل تمــــام اين 11 ماه!           امروز یعنی 15آبان ماه ١١ماه و 24 روز از آمدنت به خانه ی کوچکمان میگذرد و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم  . . .   از بدو آمدنت به زندگیمان و از هم...
15 آبان 1393

جشن دندونی طاها

کارت دعوت         گیفت مهمانان که داخلش شکلات و نقل گذاشته بودم به بچه ها هم یکی یه بادکنک دادم آش دندونی که با کله پاچه ساخته بودیم که بین فامیل و همسایه پخش شد میز که رویش سالاد الویه ،کیک ،نوشابه،پاستیل شکل دندان،ژله،ذرت،پفک،شکلات،اش بود ژله سوپرایز   دایی ایمان وپسر عمم محمد و دختر عمه هام سارینا و زهرا پسر عموم احسان ودختر عموم هستی   ...
21 خرداد 1393

shabane

salam pesaram emshab midonam chet shode ke dige laghat nemizani?   to ham delet vase babat tang shode vali narahat nabash ghol dade zodi     biyadesh taze barat lebas ba khodesh miyare .     azizam delam mahe asemonam setare shabhaye taram pesaram taje   saram ghande asalam to yek kalam omide zendegim   ...
8 آبان 1392

خاطره اولین لگد زدنت

سلام پسرم   میخوام برات اولین باریرو که لگد زدی تعریف   کنم. توی هفت ماهگی پا گذاشته بودم   یعنی دقیقا توی اولای شهریور بود.   مامان جون تازه اومده بود خونمون باباتم از   سر کار اومده بود و نهار خورده و خوابیده   بود.که یهوووو.............   احساس کردم لگد زدی   سریع دستمو گذاشتم جایی که لگد زده   بودی به بابات نگاه کردم .   نتونستم جلوی خوشحالی خودم رو بگیرم با   صدای بلند باباتو از خواب بیدار کردم مامان   جون هم انگار برق   گرفتش یهووو گفتم لگد زد.   ...
6 آبان 1392

حرف اول من

سلام پسرم سلام تمام زندگیم سلام پاره   تنم سلام عشقم... يه چندماهي هست که   خدا تو رو به من و بابات داده شبی نیست   که خوابتو نبینم شبی نیست که با ارزوی   دیدن تو به خواب نرم شبی نیست که شکر   خدا رو به جا نیارم که تو رو به من و بابات   داد. خيلي دوستت داريم تازهیا تصمیم   گفتیم اسمت رو بزاریم طاها.(اینو هم بهت   بگم که دردسری بود انتخاب کردن اسمت   ها)هر روز یه اسمی انتخاب میکردم تا این   که به اسم طاها که رسید شد انتخاب   آخرم.تا آخر همین ماه دنیا میای عزیزم.... ...
5 آبان 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرنس طاها می باشد